گفتم که سرت؟گفت سپردم به دوست

گفتم که دلت؟گفت دلم همره اوست

  درخلوت خونین شفق دل پرزد وگفت

جان دادن وپیمان نشکستن نیکوست

دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یه سکو بشینی وچیزی نگی و وقتی ازش

دور میشی حس کنی بهترین گفت وگوی عمرتوکردی

ماهی فروش میگفت:ماهی به نرخ ارزان

،ماهی ببرکه تازه س  سیصد تومان ،سه ماهی،

زن گفت:پنج ماهی،

ماهی حراج :ماهی قیمت خداپسند است،

ماهی به روی ماسه بیتاب غلت میخورد

 در چشمهای گردش غوغای ساکتی بود،

باالتماس میگفت یک قطره آب چنداست؟؟؟

موجی در آن کرانه سر رابه سنگ میکوفت..........

همیشه برای کسی بخند که میدونی به خاطر توشادمیشه....

واسه کسی گریه کن که میدونی وقتی غصه داری واشک میریزی برات اشک میریزه

برای کسی غمگین باش که درغمت شریکه.....

عاشق کسی باش که دوستت بداره......

  هیچکس تنهاییم راحس نکرد،

  هیچکس عشق مرا باورنکرد،

  هیچکس در کوچه باغ عاشقی غنچه شعر مرا ازبرنکرد،

  من که درحسرت سوختم زفراق یک غزل ازحافظم مهمان نکرد،

   بغضها پشت گلو پنهان شدند،

   هیچکس لب وا نکرد ،

   درعزای چله ی ققنوسها،هیچکس یک ذره هم نجوا نکرد،

        هیچکس در این سکوت مبهم پر حادثه این

        من                 گمگشته          راپیدا   

   نکرد

توبازی شطرنج عاشقی من وتوهردو قانون بازی رازیر پا

گذاشتیم،من به خاطر تو همه راازصفحه ی دلم کیش کردم

وتوباانتخاب سیاهترین مهره ی دلت تو یه حرکت منو جلوی همه

مات کردی